loading...

VIOLET

درست‌زمانی که من با خودم درگیر بودم تا حال‌ش رو بپرسمدقیقا همون لحظه‌هایی که من اولین بازدید کننده‌ی متن‌ش و اولین هم‌دردش بودم داشتم با قلبم می‌جنگیدم. برای عق...

بازدید : 371
پنجشنبه 7 اسفند 1398 زمان : 4:52
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

VIOLET

درست‌زمانی که من با خودم درگیر بودم تا حال‌ش رو بپرسم

دقیقا همون لحظه‌هایی که من اولین بازدید کننده‌ی متن‌ش و اولین هم‌دردش بودم

داشتم با قلبم می‌جنگیدم.

برای عقب کشیدن ، سکوت کردن و دوباره خفه‌شدن.

و حالا یه ادم پیدا شده . یکی که جرعت داره.

یکی که با خودش نمی‌جنگه، کسی که بهش همه‌چیو میگه و خیلی راحت میتونه باهاش حرف بزنه.

تو این یه مورد .. بهم حق بده تا بهش حسودی کنم.

همیشه من اولین بودم . من کسی بودم که پیدات کردم.

من کسی بودم که شناختمت ، بهت توجه کردم و مواظبت بودم.

لحظه‌هایی که قلبت میگرفت من هم حس‌ش میکردم.

من کسی بودم که بخاطره اشکات گریه کردم و تو روی معلم ریاضی‌مون ایستادم و قید درس‌ش رو زدم. من کسی بودم که نگرانت بود و پله‌ها رو با قلبی لرزون بالا میومد تا بهت برسه و ببینتت.

من کسی بودم که وقتی لبخند‌هاتو می‌دید فراموش میکرد باید به ادمای اطرافت حسودی کنه.

همه‌ی اینا من بودم‌. منی که ، هیچوقت نبود..

منی که هیچوقت ندیدیش ، چون همیشه یه گوشه‌قایم میشدم.

و حالا منم که دارم با خودم می‌جنگم تا یک باره‌دیگه پام رو فراتر از خط‌قرمز‌هام نزارم.

عبور از خط‌قرمز‌هام . هیچوقت عواقب خوبی نداشت. نه برای من و نه برای تو و نه برای اون.

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 36
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 109
  • بازدید کننده امروز : 29
  • باردید دیروز : 60
  • بازدید کننده دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 219
  • بازدید ماه : 337
  • بازدید سال : 1108
  • بازدید کلی : 22841
  • کدهای اختصاصی